گروه دوم برخی مواردِ ذکر شده در بحث تحریف را ازجملۀ نقاط ضعف عهد عتیق یا عهد جدید بهشمار میآوردند و ضمن دفاع از دیگر تعالیم دین خود، در اصلاح یا حذف آن نقاط ضعف میکوشیدند. برای نمونه، این تصور همواره در میان یهود وجود داشت که ایرادات قرآن بیشتر متوجه متون آپوکریفا، مِدراشیم (تفاسیر تورات) و حتى متون سود آپویکرافاست. از اینرو، عدهای برآن شدند تا با حذف مطالبِ یاد شده از متون مقدس، از اصالت آنها دفاع کنند. فرقۀ قرائیم که در سدۀ 2ق/ 8م در عراق و میان یهودیان شکل گرفت، برآیند این تفکر بود. ایشان کلیۀ روایات شفاهی را به کناری نهادند و تمامی احکامی را که در تورات ذکر نشده بود، طرد کردند.
گروه سوم که همواره اکثریت مسیحیان و یهودیان را شامل میشد، کسانی بودند که از همان ابتدا کلیۀ دعاوی قرآن و حتى سندیت خود آن را انکار میکردند. در نظر آنان قرآن کلامی بشری بود که بهوسیلۀ فردی مبتدع در قالب نظمی آهنگین عرضه شده بود و در این حال، مشابهتهای آن با عهدین نیز جز اقتباسی ناشیانه بهشمار نمیآمد. به بیان دیگر، این گروه در مقابل اتهام قرآن مبنی بر تحریف عهدین، خود قرآن را متنی تحریف شده از عهدین میدانستند.
منحنی سیر تاریخی توجه به بحث تحریف تحت تأثیر عوامل بسیاری ازجمله برخوردهای فیزیکی میان پیروان ادیان، حرکتهای استعماری و جنبشهای تبشیری بوده، و با تغییر آنها دچار نوسان شده است، بهطوری که در سدههای 12-13ق/ 18-19م با افزایش فعالیتهای استعماری غرب مسیحی در برخی کشورهای اسلامی و نیز افزایش فعالیت جریانهای تبشیری در کنار آنها، دفاعیات مسلمانان نیز در حوزۀ فرهنگی گسترش یافت و توجه به مسئلۀ تحریف فزونی گرفت. در اواخر سدۀ 13ق/ 19م نیز، با شکلگیریِ رویکرد نقد تاریخی در عرصۀ تحقیقات دینی که حاصل آن تقدسزدایی از بسیاری از کتب دینی بود، خیزش بزرگی در این منحنی ایجاد شد، زیرا شواهد تاریخیِ بهدست آمده از تحقیقات علمی دربارۀ عهد عتیق و عهد جدید، دست منتقدان مسلمان را در اثبات هرچه بیشتر اتهام تحریف عهدین باز مینمود. ازجمله کسانی که با این روش به موضوع تحریف عهدین پرداختهاند، میتوان به خلیل الرحمان هندی در کتاب اظهارالحق (قاهره، 1986)، محمدجواد بلاغی در کتاب الهدى الى دین المصطفى (قم، 1344) و عبدالاحد داوود در کتاب محمد(ص) در تورات و انجیل اشاره کرد. با اینهمه، انتظار میرود که با جایگزینی رویکرد پدیدارشناسی در مطالعات ادیان، این خیزش در دوران معاصر نیز تا حد زیادی فروکش کند و به دنبال آن بحث تحریف نیز از منظر جدیدی مطرح گردد.
نتیجه اینکه قرآن کریم در پنج دسته گوناگون از آیات مقدسش کتاب مقدس، یهود، نصاری را به گونهای از تحریف محکوم کرده است:
* آیات بیانگر انواع تحریف با واژه تحریف و واژههای همسو با آن: که این خود شامل تحریف کلمات از جایگاه اصلی، تحریف در گویش و بازی با کلمات، به فراموشی سپردن برخی از آیات، تحریف شفاهی سخنان و تبدیل و تغییر گفتار میشد.
* آیات بیانگر کتمان حقایق و آمیختن حق با باطل، قرآن کریم یکی از عادات ناپسند برخی از اهل کتاب به ویژه یهود را، کتمانِ آگاهانه بسیاری از حقایق دینی و در آمیختن حق به باطل بر شمرده و در آیات مختلف از این عمل نکوهیده برخی از اهل کتاب پرده برداشته است. این کتمان چنانکه در ایه 71 سوره آل عمران ذکر شده است کتمان اصل آیه و کتمان دلالت آن را در برمیگیرد و کتمان دلالت نیز میتواند به صورت تأویل و حمل آیه بر معنایی که مقصود خداوند نیست یا تطبیق معنای آیه بر غیر مصداق واقعی آن باشد. چنانکه یهود بخشی ازآیات بشارت به بعثت پیامبر را که به گوش مردم نرسیده بود پنهان، و بخش دیگر آن را که به اطلاع مردم رسیده بود، تأویل کرده، بر آن حضرت تطبیق نمیکردند، حتی گاهی بر قسمتی از تورات دست میگذاشتند و مانع خواندن آن میشدند.
* آیات بیانگر برخی از آموزههای تورات و انجیل واقعی، خدای متعال در برخی آیات پارهای از آموزههای تورات و انجیل را گزارش میکند که در تورات و انجیل کنونی حد اقل به صراحت اثری از آنها نیست. این امر نشانِ تحریفگری عالمان یهود است. این دسته از آیات شامل بشارت به پیامبر ویژگی یاران او و برخی دیگر از آموزهها میشود.
* آیات بیانگر آموزههای باطلِ راهیافته در کتاب مقدس، خدای متعال در آیاتی از قرآن برخی باورهای شرکآمیز و تحریفیافته را به یهود و نصاری نسبت میدهد و به نقد و نفی صریح آنها میپردازد. این باورها به نوعی در کتاب مقدس کنونی یافت میشود. وجود این مطالب باطل نیز دلیل دیگری است بر اینکه تحریف در کتاب مقدس راه یافته است. از این دست انحرافات میتوان به پسر خدا خواندن عزیر، تصلیب عیسی و برخی از آموزههای تبعیض آمیز مانند قوم خاص خدا بودن یهود و… اشاره کرد.
* آیات بیانگر تاریخ پیامبران و یهود و نصاری، خدای متعال در آیات متعددی از قرآن شریف بخشهای مهمی از تاریخ پیامبرانی چون ابراهیم، اسماعیل و عیسی علیهم السلام و نیز حوادث مهم دینی و تاریخی یهود و نصاری را گزارش میکند، در حالی که این ارزشها در کتاب مقدس کنونی یافت نمیشود. البته این امر دلالت صریحی بر تحریف ندارد، ولی در یک نگاه جامع نمیتوان این دسته آیات را نادیده گرفت و آنها را مشمول مساله تحریف در عهدین ندانست.
جمع بندی و نتیجه گیری
1. تحریفگری، به هر نوع آن در هر سخن و نوشتار و گفتاری، به ویژه کتابهای آسمانی و بیانات قرآنی، بسی
ار نکوهیده و دارای عواقب ناگواری است.
2. باتوجه به اطلاق کاربردهای قرآنی و مصادیقی که قرآن ذکر میکند، تحریف در قرآن کریم در گونههای لفظی و معنایی به کار رفته است و دلیلی مقتضی بر انحصار کاربرد قرآنی واژه تحریف در تحریف لفظی وجود ندارد و دیدگاه اکثر مفسران برجسته از صدر تاکنون نیز همین بوده است.
3. آیات تحریف، ناظر به عهدینِ موجود به ویژه تورات کنونی است و تحریف آن اعم از تحریف لفظی و معنوی بوده است.
4.اهل کتاب به انواعی از تحریف در کتاب آسمانی خود، دست میزدند: تحریف معنوی و تفسیر ناروا، تحریف لفظی به افزایش یا کاهش و یا به صورت تغییر و تبدیل و نیز تحریف در نحوه گویش (لی اللسان) که میتوان آن را تحریف شفاهی نام نهاد.
5.حذف آیات بیانگر معاد، افزودن مطالب خرافی و نادرست که منافی تعالیم و روح ادیان آسمانی است، تغییر حدود الهی، تغییر یا پنهان کردن اوصاف پیامبر اسلام و بشارت نبوت آن حضرت و ویژگیهای یاران ایشان از جمله تحریفات مهم اهل کتاب به ویژه دانشمندان یهود بوده است.
6. اما در کل، تحریف، تحریف فی الجمله است، نه تحریف بالجمله، فلذا آموزههای وحدانی هم در عهدین یافت میشود.
فصل چهارم
ارجاعات قرآن
به کتاب مقدس
در فصول پیشین ابتدا به کلیات پرداخته و در فصل دوم ارتباط قرآن و کتاب مقدس مورد بررسی اجمالی قرار گرفت و در نهایت نیز به نظر قرآن در رابطه با کتاب مقدس پرداختیم. در این فصل در یک نظرگاه اجمالی درصدد ارائه مطالب اصلی و بدنه این تحقیق هستیم. در این فصل نخست به شیوههای ارجاع قرآن به بیرون اشاره نموده و سپس ارجاعات قرآن به کتاب مقدس را با نگاهی از بالا دستهبندی خواهیم کرد. در بررسی شیوه ارجاع قرآن به بیرون از خود به مطالبی از این دست میپردازیم که قرآن گاهی به کتب مقدس و گاهی به اشخاصی از سنن غیر اسلامی اشاره دارد. از سوی دیگر این ارجاعات گاهی به ادیان شرقی و گاه به ادیان غربی دلالت دارد، گاهی توحیدی و گاه غیر توحیدی، گاهی ارجاعاتی است که نشانی برای آنها درون یا بیرون متن یافت شده و گاهی بدون نشان یافت شده هستند. در مواردی نیز قرآن اشاره به کتاب مقدس ندارد اما ماجرایی که نقل میکند در کتاب مقدس روایت شده است. پس از بررسی اجمالی شیوه ارجاعات بیرونی قرآن، به دسته بندی گونههای ارجاع قرآن به کتاب مقدس میپردازیم که به اجمال از این قرارند:
در یک معنا منظور قرآن از ارجاع به کتاب مقدس بازخوانی آن است و مانند آیه ششم سوره صف هدفش تایید آسمانی بودن احکام و شرایع الهی است.
در معنای دیگر قرآن دست به تاویل زده و آیات را در مورد پیامبر و یا امام علی ع و ولایت ایشان معنا میکند.
در یک رهیافت عمده هدف قرآن احتجاج و انکار بر یهود است که احکام را تغییر دادهاند.
در یک معنا برای ارجاع به بشارات و صفات پیامبر آخر الزمان است.
