(تاریخ عکس: 1390، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: چشمه سعدی)
از همین رو، زنان به طور عموم و دختران دمبخت و زنان جوان بالاخص، به نیّت تندرستی، رفع قضا و بلا، باطلالسحر، بر آمدن حاجتها و سفیدبختی وارد حوض میشوند و بدن خود را به جریان آب فراوان و گرم و مطبوع میسپارند و با جام برنجی «چهل کلید» که درون و بیرون آن دعاهایی کندهاند، چهل جام آب به سر و تن خود، یعنی به شانه راست و شانه چپ و سر، میریزند.
گاه پیش میآید یکی از ماهیهای بازیگوش دهانش را به پوست نزدیک میکند و از تن، آب میمکد، با همین تماس مختصر جیغ و ویغ دخترخانم را به هوا میبرد.
بعضیها برای رفع زردیان و «زردی یرقان» یکی دو تا از ماهیهای کوچک و ریز این قنات را به وسیلهی همان جامها میگیرند و میبلعند و عقیده دارند زردیشان مرتفع میشود.
باری، ماندن در آن استخر مانند آب نیمهگرم البته مطبوع و آرامبخش است و حوصلهی زنان هم فراوان. اما دمدمای غروب، مردها که منتظرند تا زنان سر حوض را خلوت کنند، کاسه صبرشان لبریز میشود و با صدای بلند و اوقات تلخ از آنها میخواهند تا بساطشان را جمع کنند و نوبت را به آنان بدهند. عاقبت هم بانوان با غرولند بسیار «حوض ماهی» را به مردان وا میگذارند.
زیارت حضرت شاهچراغ «ع»
رسم است که دختران دمبخت در شب چهارشنبهسوری برای بختگشایی به زیارت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ «ع» میروند. شاهچراغ از جمله امامزادههای واجبالتکریم است. مردم شیراز به شاهچراغ علاقه زیادی دارند. شب زیارتی شاهچراغ شب جمع میباشد.
فال گوش ایستادن
فال گوش ایستادن هم نزد زنان شیرازی مرسوم است. زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده نیّت میکند در پناه کوچهای، در گوشهای میایستد و بر اساس گفتهی عابرین تفأل میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید خود را به مراد رسیده میداند.
همچنین رسم است که بعضی از زنان برای برآوره شدن حاجت، در زیر منبر مسجد جامع حلوا درست میکنند. به این منبر، منبر مرتضی علی میگویند.
آش ابودردا
همچنین مراسم دیگری که شیرازیان دارند پختن آشی است به نام آش ابودردا بعضی معتقدند که وسایل اولیهی آش باید از راه گدایی تأمین شود.
این آش را، هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بختگشایی میپزند.
زنده یاد استاد ابراهیم شکورزاده در کتاب عقاید و رسوم مردم خراسان دربارهی آش ابودردا مینویسد:
عوامالناس عموما کلم ابوالدردا را «ابودردا» تلفظ میکنند و ظاهراً از جهت مشابهت یا قرابتی که این کلمه با کلمه «درد» فارسی دارد، چنین پنداشتهاند که ابوالدردا در دوران عمر خود همیشه علیل و مریض بوده و هرگز روی سلامتی به خود ندیده است. شاید همین تصور آنان را به فکر انداخته است که برای دفع بیماری از خانه و شفای بیمار خویش آشی به نام آش ابودردا بپزند و بین فقرا تقسیم کنند. این آش روز چهارشنبهسوری آخر صفر هم پخته میشود.
رسم این است که دختران دمبخت که هنوز به خانهی شوهر نرفتهاند به محلی به نام «خانه سید ابوتراب» واقع در کوچهی شیشهگرها میروند و زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود دارد، حلوا میپزند و بین فقرا تقسیم میکنند و از صاحب آن خانه یعنی «سید ابوتراب» که گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این میزیسته و صاحب کرامات بود حاجت میخواهند.
در شب چهارشنبهسوری شیرازیان بوخوش (اسفند) در آتش میریزند که خانه را معطر کند. بوی بوخوش خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشته دور مورد توجه مردم این سامان بوده است.
آجیل چهارشنبهسوری
از جمله خوردنیهایی که شب چهارشنبهسوری شیرازیها استفاده میکنند آجیل چهارشنبهسوری است که بدان «آجیل شیرین» هم میگویند. این آجیل مخلوطی است از: کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر، مویز، توت خشک، کنجد بوداده، شاهدانه، تخمک، گندم برشته، برنجک، قصب، خارک (نوعی خرمای خشک) و قیسی.
تفأل به دیوان حافظ
با توجه به ارادتی که شیرازیان به حضرت خواجه حافظ دارند، در این شب دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند که بدان فال دوره میگویند.
