عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : مطالعه حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر قوانین طرفداری از کودکان در ایران
تکه ای از متن پایان نامه :
فرزندخوانده از هر نوع که بود به قائم مقامی متوفی، مراسم مذهبی را انجام میداد و تمام اختیارات و قدرت متوفی به فرزند خوانده وی انتقال میپیدا نمود.
در بین اقوام و قبایل عرب و شبه جزیره عربستان قبل از ظهور اسلام تبنّی و فرزندخواندگی مرسوم بود و فرزندخوانده «دُعی» نامیده میگردید.
قبایل و اعراب بدوی در صحرای سوزان عربستان به شکل چادرنشینی زندگی میکردند و غالب قبایل عرب با توجّه به موقعیّت مکان و سرزمین خشک و بیآب و علف، زندگی مناسبی نداشتند و قتل و غارت، بویژه هجوم به کاروانها و غارت اموال آنها برای امرار معاش امری عادی تلقی میگردید و زیرا اقوام و کاروانها و خانوادههادر معرض تهاجم و غارت قرار میگرفتند، داشتن نیروی تهاجمی یا دفاعی امر ضروری به حساب میآمد و برای تأمین این نیاز و ایجاد اقتدار لازم در نظر قبایل، پسر از بعد نیروی جنگی، ارزش فراوانی داشت؛ اما دختر موجودی ناتوان بود که نه قدرت دفاعی داشت و نه قادر بود به قبیله یا کاروانی حمله و اموال آنها را برای امرار معاش به غارت ببرد، بلکه به عکس در آن موقعیّت زمانی و مکانی در معرض تجاوز مهاجمان قرار میگرفت. پس اعضای قبیله برای محافظت از دختر ضمن مصرف کردن بخشی از نیرویشان، از تحصیل معاش نیز باز میماندند. دختر از دیدگاه آنان موجودی مزاحم بود و اعراب از تولد دختر نه تنها خوشحال نمیشدند، بلکه فوقالعاده عصبانی و خشمگین میشدند و از ترس هتک حیثیّت و شرافت خانوادگی ناشی از ربوده شدن دختر و تجاوز به وی، دختران معصوم و بیپناه را زنده به گور میکردند؛ امّا با ولادت پسر جشن میگرفتند و شادی میکردند. آنها هر چه بیشتر صاحب پسر میشدند بر قدرت آنها افزوده میگردید و اگر خانوادهای پسر نداشت یا تعداد آنها کم بود، از طریق فرزندخواندگی این کمبود را جبران مینمود؛ لذا داشتن پسرخوانده امری پسندیده به شمار میآمد و بین پدرخوانده و فرزندخوانده یا مادرخوانده و پسرخوانده براساس سنت دیرینه روابطی وجود داشت و ضوابطی حاکم بود؛ مانند اینکه، فرزندخوانده از پذیرنده فرزند ارث میبرد و زوجه فرزندخوانده مثل زوجه فرزند واقعی عروس پدرخوانده محسوب میگردید؛ پس ازدواج پدرخوانده با زوجه پسرخوانده مباح و مجاز نبود. پس اگر فرزندخواندهای زوجه خود را طلاق میداد و یا در اثر فوت یا کشته شدن فرزندخوانده زوجهاش بیوه میگردید، پدرخوانده مجاز نبود با زن پسرخوانده ازدواج کند که این طرز تفکّر در میان مردم قوت داشت و در ابتدای پیدایش اسلام نیز با شدت و تعصّب فراوان رعایت میگردید اما با رشد و توسعه اسلام در زمینههای مختلف اجتماعی مانند در فرزندخواندگی تحوّلاتی به وجود آمد و بنابر قولی فرزندخواندگی در اسلام منسوخ گردید. اساس کوشش اسلام و پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بر شکستن بتهای نفس و نابود کردن بسیاری از معیارهای غلط دوران جاهلیّت و جایگزین کردن ارزشهای واقعی و کرامتهای انسانی بر مفاخر واهی قبیلهای و عشیرهای و برتری دادن تقوا بر قدرت مادّی و ظاهری و استقرار