عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : مطالعه آثار و احوال ابوسعد خرگوشی
تکه ای از متن پایان نامه :
کنیهاش بنا بر منابع اولیه و نیز بیشتر نسخههای خطی آثار وی «ابوسعد» می باشد نه «ابوسعید». بعضی او را به محلهی «خرگوش»نسبت دادهاند که محلهای بزرگ در نیشابور بود و خانه و خانقاه ابوسعد در آنجا قرار داشت.
از دیگر عالمانی که به خرگوش نسبت داده شدهمی باشد، ابوالفتوح عبدالله بن علی خرگوشی(466_544ق) و عثمان خرگوشی(م416ق) واز معاصران ابوسعد بوده و کتابی را تألیف نمود که این کتاب را «ابرد الاشیاء» نامیده می باشد.[i]
ابوسعد زاهد بن احمد نیشابوری می باشد که جّد مادری شیخ الاسلام ابوعثمان صابونی(373-449ق) و از نبیرگان ابوسعد یحیی بن منصور بن حَسنویه سلمی معروف به «ابوسعد الزّاهد الاکبر» می باشد.[ii]
پدرش ابوعثمان محمّد نیز از زاهدان و عالمان و مشایخ نیشابور بوده که ابوسعد از او روایت حدیث میکرده می باشد. حاکم نیشابوری از ابوسعد با عبارت «الزاّهد بن الزّاهد» یاد میکند. گویا وی همان «محمّد بن ابراهیم ابوعثمان» مذکور در تاریخ نیشابور می باشد که از مشایخ بوده و حاکم درموردی او مینویسد: «وکان من الصوفیه العبّاد».[iii]
2-6 استادان ابوسعد
ابوسعد از آغاز جوانی در نیشابور آن زمان که «دار السنه و العوالی» بود و مکان جمع شدن فقیهان و محدّثان و صوفیان بود، علم آموخت و حدیث شنید که در میان ایشان پدرش و دیگر اساتید فقه و حدیث و تصوف دیده می گردد.[1] مانند استادان او:
1- ابوالعباس محمّد بن یعقوب اصَمّ(247ـ346ق) «محدّث المشرق» که از طالبان حدیث بود و مدت 76 سال حدیث میگفت.[2]
.[1]پورجوادی، نصرالله، پیشین؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین.
.[2]ذهبی،تذکره الحفاظ، حیدرآباد،داراحیاء التراث العربی، 70-1968م،ج 3، ص 860-864، “سمع ]ابوسعد[ الحدیث من الاصم و لم یوجد سماعه الا بعد وفاته”، کتاب السیاق 47آ، منتخبه 94 ب.
[i]. ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد،داراحیاء التراث العربی، 70-1968م،ج3، ص 1066؛ابن جوزی، ج7، ص 279 و ج8، ص23؛ حنبلی، ابن فلاح ابن العماد، شدزات الذّهب، قاهره، مکتبه القدسی، 1350، ج 3، ص 184؛طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند 77، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش3، دوره15، ص 5-6؛ قیس آل قیس، ج7، ص 363؛ سیوطی،جلالالدین عبدالرحمان بن ابی بکر، لب اللباب فی تحریر الانساب،بیروت، نشردارالکتب العلمیه،1411ق، ص 90-91؛ خطیب بغدادی،احمد بن علی،تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق، ج2، ص 336؛ سمعانی، احمد بن منصور، الانساب، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1419ق، ج 5، ص 84-85 و 103، سمعانی پس از نقل قول ابن القیسرانی اظهار شک میکند که آیا ابوسعد به آن منسوب می باشد یا آن کوی که خانقاه و قبر ابوسعد در آنجاست منسوب به ابوسعد می باشد؛ محمّد بن جعفرالکتانی در رساله المستطرفه لبیان مشهورکتب السنه المشرقیه تأکید میکند «ابوسعد» به سکون کنیه عبدالرحمان بن الحسن الاصبهانی النیسابوری (متولد307ق) می باشد و«ابوسعِید» کنیه عبدالملک بن محمّد بن ابراهیم؛«خرجوش» (به عنوان عَلَم شخص)، «خرکوش» (به عنوان علم مکان :«سکه بنیسابور») درست نیست. محمد بن طاهرابن قیسرانی در الانساب المتفقه، بغداد، نشر مکتبه المثنی،1963م، ص 48 «خرگوش» را قریهای شمرده می باشد در خراسان اما درمنابع ذکری ازقریهای به این نام نیست.
.[ii]طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند77، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش3، دورهی15،ص 6-7؛ سبکی، تاج الدین ابی نصرعبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی، طبقات الشافعیه الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج 4، ص 274.
[iii]. مؤید ثابتی، علی، ص 95؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص 7؛«حدث عن ابیه» عبد الغافر بن اسماعیلفارسی، المنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابور، قاهره، ناشر مکتبه الثقافه الدینیه، 2007م، ق47آ، منتخبه 94 ب، و ابوسعد در شرف النّبی حدیثی از پدرش نقل میکند:”اخبرنا ابی رحمه الله تعالی قال اخبرنا ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب امام عصره…” عبدالملک بن محمد ابوسعد واعظ خرگوشی، شرف النّبی، ترجمه نجم الدین محمودراوندی، تصحیح و تحشیه محمّد روشن، تهران، بابک، 1361ش ، ص 247، و امام ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب که ابوعثمان از او روایت ازعلما و صوفیه نامی نیشابور بوده و در سال328ق در گذشته می باشد، نک: سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق، ص 361-365؛سبکی، تاجالدین ابی نصر،ج3، ص 192-196؛ تاریخ نیشابور، ص 103، کلمه «ابن» در بین «ابراهیم» و «ابوعثمان» که در نسخه چاپی و نیز نسخه خطی (ط عکس ق 49ب) تاریخ نیشابوردیده میگردد اضافی به نظر میرسد، مگر اینکه مضافٌ الیه «ابن» (نام جّد او) حذف شده و از قلم افتاده باشد.