م 949 ق.م: در صورت نبودن هیچ وارث دیگری به غیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفی خود را میبرد، لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلا وارث و تابع ماده 866 ق.م خواهد بود.
12-3. نکاح
نکاح از عقود اجتماعی و قراردادهای مهم است و از لحاظ فردی و اجتماعی قابلمقایسه با قراردادهای دیگر نیست، به تبع آن قانونگذار شرایط و آثار خاصی برای آن قائل شده است. با توجه به اینکه سرنوشت فرزندان ناشی از این پیمان به استواری و دوام خانواده بستگی دارد، نظم در دولت ایجاب میکند که این کانون ثابت باشد. به همین خاطر، اصل حاکمیت اراده که در قراردادها نقش اساسی ایفاء میکند در نکاح اهمیت چندانی ندارد. البته زن و مرد در انتخاب همسر و بستن یا نبستن نکاح از لحاظ قانونی آزادند، لیکن علاوه بر اینکه قانون شرایط و موانع خاصی برای نکاح مقرر داشته آثار ازدواج را اصولاً خود تعیین کرده و اراده افراد نمیتواند این آثار را تغییر دهد.
م 1048 ق.م: جمع بین دو خواهر ممنوع است، اگرچه به عقد منقطع باشد.
م 1053 ق.م:عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است.
م 1054 ق.م: زنای با زن شوهردار یا زنی که در عده رجعیه است موجب حرمت ابدی است.
م 1058 ق.م: زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد میشود.
م 1059 ق.م: نکاح مسلمه با غیرمسلم جایز نیست.
م 1064 ق.م: عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
م 1067 ق.م: تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد، شرط صحت نکاح است.
م 1076 ق.م: مدت نکاح منقطع باید کاملاً معین شود.
م 1079 ق.م: مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.
م 1103 ق.م: زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.
م 1105 ق.م: در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است.
م 1106 ق.م: در عقد دائم نفقه زن بر عهده شوهر است.
م 1114 ق.م: زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.
م 1136 ق.م: طلاق دهنده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد.
م 1177 ق.م: طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد باید به آنها احترام کند.
13. عناصر تشکیلدهنده قاعده آمره
حکومتها برای حفظ نظم عمومی و آرامش اجتماعی ناچار به وضع قواعدی هستند تا روابط شهروندان به گونهای تنظیم شود که هرکس، بدون ایجاد تهدید برای امتیازهای دیگران، از امتیازهای خویش بهره گیرد. به همین جهت است که «راسکوپاوند» پایهگذار جامعهشناسی حقوقی آمریکا، حقوق را «مهندسی اجتماع» مینامد .
عناصر تشکیلدهنده یک قاعده آمره عبارتاند از: نظم عمومی – عفت عمومی و اخلاق حسنه و سیاست عمومی دولت.
