فرضیه2: میانگین نرخ بازده حقوق صاحبان سهام شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه3: میانگین درآمد هر سهم شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه4: میانگین شاخص قیمت بر درآمد هر سهم شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه5: میانگین ارزش افزوده اقتصادی شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه6: میانگین ارزش افزوده بازاری شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه7: میانگین بازده جریان نقد سرمایه گذاری شده شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه8: میانگین ارزش افزوده نقدی شرکتهای بورسی قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
فرضیه9: میانگین شاخص های ارزیابی عملکرد درسالهای مختلف تفاوت دارد.
فرضیه10: شاخص های ارزیابی عملکرد در شرکتهای بورسی مختلف قبل و بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تفاوت دارد.
1-6، مدلهای نظری (نظریات) موجود در موضوع پژوهش
به منظور ارزیابی عملکرد مالی شرکتها از شاخصهای مالی استفاده نمودهایم و این شاخصها را برای شرکتها محاسبه کردهایم. شاخصهای مورد استفاده در ارزیابی عملکرد مالی شرکتها بسیار متنوع اند، ولی عموما جنبههای یکسانی از عملکرد را مورد ارزیابی قرار میدهند و به لحاظ مفهوم مدیریتی دارای منطقی یکسان هستند. مدل مفهومی ارایه شده در این پژوهش، ترکیبی از دو معیار شاخصهای سنتی و مدرن ارزیابی عملکرد شرکتها میباشند. معیار سنتی متشکل از شاخصهای حسابداری و معیار مدرن را شاخصهای ارزیابی بر مبنای ارزش شرکت تشکیل میدهند. همانطور که مطرح گردید، این دو گروه از شاخص، شاخصهای بسیار مهمی برای ارزیابی عملکرد شرکتها بخصوص شرکتهای تولیدی و صنعتی میباشد .
1-6-1: معیار سنتی(برمبنای شاخصهای ارزیابی عملکرد حسابداری)
در معیار سنتی و یا حسابداری شاخصهایی وجود دارد که این شاخصها توسط گروه متخصصان سازمان بورس جهانی به منظور ارزیابی شرکتهای صنعتی تعیین گردیدهاند. این شاخصها شامل: نرخ بازدهداراییها ، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ،در آمد هر سهم ونسبت قیمت به درآمد هر سهم میباشند. در ادامه به تشریح هر یک از این شاخصهاپرداختهشدهاست. (یالسین، بایرکدروگلو،کاهرامن، 2011)
1 -6-1،الف) نرخ بازدهدارایها : این شاخص حاصل تقسیم سود خالص بعد از کسر مالیات بر میانگین مجموع داراییهای یک شرکت در طول یک دوره مشخص مالی میباشد. این نسبت که اغلب به صورت درصد بیان میگردد نشان دهنده میزان سود آوری شرکت میباشد. از آنجاییکه این نسبت نشان دهنده میزان بهره وری شرکت از داراییها به منظور ایجاد سود خالص در یک دوره مالی است، از اهمیت بسیار زیادی در ارزیابی شرکتهای تولیدی – صنعتی دارد. به عبارت دیگر این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک دلار سرمایهگذاری درداراییها توسط شرکت چه میزان سود ایجاد گردیدهاست (یالسین، بایرکدروگلو،کاهرامن، 2011).فرمول محاسبه نرخ بازدهداراییها در زیر آوردهشده:
(1) سود پس از کسر بهره و مالیات :نرخ بازده داراییها
مجموع داراییها
همانگونه که در فرمول نرخ بازدهداراییها دیدهمیشود، بازده بالاتر به معنای عملکرد سودآوری برای یک شرکت است. نرخ بازدهداراییها کارا بودن مدیریت در استفاده ارز داراییها به منظور خلق سود را نشان میدهد. این شاخص برای مقایسه عملکرد شرکت در دورههای مختلف و رقبا مناسب خواهد بود.
1-6-1،ب)نرخ بازدهحقوق صاحبان سهام: این شاخص نشاندهنده میزان درصد سودآوری سرمایهگذاری سهامداران در سهام عادی شرکت میباشد. در حقیقت شرکتها برای افزایش وبیشینهکردن سود سهامداران خود در حال فعالیت میباشند و این موضوع باید موجب بزرگتر شدن این نسبت گردد. در نتیجه این شاخص، در پی اندازهگیری میزان بازدهمورد انتظار سهامداران عادی از سهام خود در شرکت میباشد. اگر چه این نسبت از راههای زیادی قابل محاسبه است(یالسین، بایرکدروگلو،کاهرامن، 2011). اما یکی از رایجترین روشهای محاسبه این نسبت در فرمول زیر بیان گردیده است:
(2) سود پس از کسر بهره و مالیات : نرخ بازده حقوق صاحبان سهام
حقوق صاحبان سهام
به دلیل اینکه فقط حقوق صاحبان سهام در این شاخص در مخرج منظور میگردد، این شاخص تاثیر مستقیمی از میزان استقراض شرکت به منظور تامین مالی میپذیرد. هر چه این نسبت بالاتر باشد نشاندهندهکارایی مدیریت سرمایه و ایجاد بازده بیشتر به سهامداران خواهد بود.
1-6-1،ج) درآمد هر سهم: درآمد هرسهم هم یکی دیگر از شاخصهایی است که قدرت شرکت را نشان میدهد.
درآمد هر سهم یکی از عمومی ترین شاخصهایی است که برای تعیین قیمت سهام مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص یکی از مولفههای محاسبه نسبت قیمت به درآمد هر سهم نیز محسوب میگردد .این شاخص از اهمیت بالایی برخوردار است. به دلیل واکنشهای سرمایهگذاران به ایجاد سود پیشبینی شده توسط شرکت، این شاخص از اهمیت بالایی برخوردار است. به منظور محاسبه این نسبت، سود خالص در دسترس سهامداران عادی باید تقسیم بر تعداد سهام منتشر شده توسط شرکت در همان دوره ایجاد سود گردد. (یالسین، بایرکدروگلو،کاهرامن، 2011)
(اگر تعداد سهام شرکت به واسطه افزایش سرمایه تغییر کرد، از میانگین وزنی برای تعیین این شاخص طی دوره باید استفادهشود.) فرمول محاسبه درآمد هر سهم در زیر آوردهشدهاست .(چن و کیم، 2007) :