عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : مطالعه آراء و نوآوریهای شهید محمدباقر صدر در اصول فقه
تکه ای از متن پایان نامه :
چیزی می باشد که در این بخش کوشش خواهیم نمود به آن بپردازیم ونواوری های شهید صدر را نیز مورد توجه قرار دهیم،اما از آنجا که اصل این بحث نتیجهء حرکت تکاملى علم اصول می باشد،براى جست وجوى تعاریف لازم آغاز به سراغ کلمات متأخّرین مىرویم؛چرا که نزد متقدمین،یعنى آن دسته از اصولیین که پیش از مرحوم وحید بهبهانى مىزیستهاند،شناختدقیقى از مباحث مربوط به حکم دیده نمىگردد.افزون بر آن،معمولا متأخرین با عنایتبه سوابق هر بحث،در ارائه تعاریف دقیق و تعیین حدود و ثغور بحث موفقترند.
2-6-2- مطالعه تعریف حکم شرعى
هر دانشمند اصولى بایستی تعریف صحیحى از حکم شرعى داشته باشد؛چرا کهشناخت ماهیت حکم شرعى سنگ زیرین بحثهاى اصولى دیگر می باشد.از بهترین وکاملترین تعریفها در این خصوص تعریفى می باشد که شهید صدر ارائه دادهاند.پیشاز پرداختن به تعریف ایشان،مناسب می باشد نگاهى به برخى تعاریف دیگر بیفکنیم.
تعریف متقدمین:تعریف رایج میان اصولیون متقدم،و به ویژه در میان اهل سنتهمچنان که شهید صدر نقل کرده،چنین می باشد:«خطاب الشارع المتعلق بافعال المکلفین»
صورت کاملتر این تعریف چنین می باشد:«خطاب اللّه تعالى المتعلق بافعال المکلفینبالاقتضاء او التخییر او الوضع».[1]
دو اشکال اساسى این تعریف آن می باشد که اولا خطاب شارع،کاشف از حکمشرعى می باشد و نه خود حکم شرعى؛ثانیا حکم شرعى همواره به افعال مکلفین تعلقنمىپذیرد.[2]
تعریف میرزاى قمى:«الحکم الشرعى هو ما کتب اللّه على عباده فى نفس الامر و الکاشفعنه و الدلیل علیه هو کلامه و کلام رسوله صلّى اللّه علیه و اله سلم و امنائه و العقل القاطع»
در این تعریف،حکم شرعى به خصوص حکم واقعى و نفس الامرى منحصرشده می باشد؛در صورتى که تعریف حکم شرعى بایستی جامع همهء اقسام آن باشد؛ولى ازاین نظر که دلیل حکم،یعنى خطابات وارد در قرآن و سنت،از نفس حکم جدا شده ومقام عقل به عنوان کاشف از حکم شرعى-و نه واضع حکم-مورد توجه بوده می باشد،حائز اهمیت می باشد.
[1]صدر، محمد باقر، دروسفىعلمالاصول،الحلقهالاولى،ص ١۶١.
[2]قمى، ابوالقاسم، قوانینالاصول،ج ٢،ص ١٣۴.