تصویر (3-17) محمود فرشچیان، عصر عاشورا، 1369، برگرفته از سایت www.namnak.com ، اندازه اثر 633 * 1033 سانتیمتر
تصویر (3-18) حسین زندهرودی، A+55+BM، رنگریزههای گیاهی روی پارچه چسبانیده شده، 1341، برگرفته از پیشگامان هنر نوگرای ایران، 83*189سانتیمتر
1341
نوگرای ایران ، حسین زنده رودی
تصویر (3-19) حسین قوللر آقاسی ، یا سقای کربلا ، رنگ و ر وغن، نیمه نخست سدۀ چهاردهم، برگرفته از کتاب نقاشی ایران، سایز اثر 319 *200 سانتیمتر
نشانههای ملی
نشانههای ملی ایران که از دستآوردهای تاریخی و فرهنگی کشورمان بهوجود آمده است در دورههای گوناگون توجه هنرمندان، نقاشان و دولتمردان را بهخود جلب کرده است. هرچند این نشانهها خود با تغییراتی همراه بودهاند ولی در جریان سقاخانه مورد توجه فراوان قرار گرفته و هنرمندان این عرصه توانستهاند به نشانههای ملی، هویتی جهانی ببخشند .
نشانههای ملی به نشانههایی اتلاق میشوند که در سیر تاریخی و روند تکمیلی هر ملتی شکل گرفته و به زبان جهانی آن ملت تبدیل میشود. برای نمونه این نشانهها میتواند یک پرچم باشد که در سیر تغییر و تحولات حکومتها دچار تغییراتی شده و یا بدون تغییر باقی مانده است.
وجه دیگر نشانههای ملی از فرهنگ بزرگ و کهن ایران زمین بر میخیزد و توانسته است جهانیان را از این نشانهها شگفتزده کند. نشانههایی که در مقیاس فرهنگ داخلی، نشانههای ملی و در مقیاس جهانی میتوانند نشانههای بومی به شمار آیند. نشانههایی ملی که در این دوره وارد هنر و نقاشیهای این جریان هنری شدند تحولی عظیم در نقاشیها، مجسمهها و… بوجود آوردند. هنرمندان و نقاشان در این دوره توانستهاند با وامگیری از نشانههای ملی (ازجمله سنگ نبشتههای هخامنشی، هنرهای باستانی، نقشمایههای تمدنهای ایران قدیم، داستانهای حماسی-ملی و …) به خلق آثاری با نشان هنری ملی دست بزند.
در اصل نشانههای ملی همان سنتهایی بودهاند که امروزه نظارهگر آنها هستیم و تاریخ این سرزمین همیشه تلاش داشته است به زیباترین شکل، خود را به جهانیان معرفی کند. به قول جلیل ضیاء پور: «ما تا امروز بهترین سنتها را با خود حمل کردهایم و نمیتوانیم خود را از سنتها خالی بیابیم. هنرمند در زمینۀ فرهنگی خود از سنتها الهام میگیرد و محتواسازی میکند.»[ناسی، 1378، 5]
هنر ملی ما برای احراز هویت واقعیمان در گسترۀ دنیای امروز نمیتواند از خطاطی و مینیاتور، مایه بگذارد و ما برای برقراری ارتباط با جهان و تداوم آن، باید با زبان جهانی هنر به تکلم برخیزیم. ولی قادریم با زبانی نو و اندیشهای پویا به این مهم دست یابیم. ما برای عرض اندام در عرصۀ جهانی هنر باید از نشانههای بومی و یادگاران گرانبهای پیشینیان بهمثابه نردبانی برای رسیدن به قلههای رفیع هنر، سود جوئیم.[خوش صورت، 1379، 166]
در راستای تعریف و توضیحاتی که در ارتباط با نشانههای ملی ذکر گردید با نگاهی به آثار هنرمندان در استفاده از نشانههای ملی قبل از دهۀ 40 و بعد از آن میتوان به آثار ذیل اشاره نمود. تصاویر(3-20) و ( 3-21)
تصویر (3-20) کمال الملک، فالگیر،رنگ و روغن، برگرفته از کتاب نقاشی ایران، سایز اثر 200 * 164 سانتیمتر
تصویر (3-21) حسین زندهرودی، ch+ba+am، اکرلیک روی بوم، 1351، برگرفته از پیشگامان هنر نوگرای ایران، سایز اثر 200 * 200 سانتیمتر
تصویر (3-22) محمد تاتاری، برگرفته از سایت www.maharatgallerry.com، سایز اثر 580 * 572 سانتیمتر
نشانه های قومی
در دهههای چهل و پنجاه، فضای هنری ایران به فضائی پرجنب و جوش تبدیل شده بود و هنرمندان ایران توانستند از فرهنگ غنی ایرانی بهنحوی متفاوت و نو استفاده کنند. ایران کشوری با فرهنگ چندقومیتی است. بهطوریکه اقوام موجود درآن باوجود فرهنگهای گوناگون درکنار هم زندگی میکنند و هرکدام آداب و رسوم خاص خود را دارند. هنری هم که در ایران شکل گرفت از اقوام مختلف سرچشمه میگیرد و عضوی از همین فرهنگ ملت ایران است، هنری با رویکردهای ملی، سنتی و بومی در منطقهای خاص که با شناسنامهای ملی راهی برای جهانیشدن نشانههایش باز کردهاست. هنر قومی، هنری است که خانوادههای یک قوم خاص، چه ترک باشند چه کرد و چه لر باشند یا ترکمن، با نحوۀ پوشش، نحوه زندگی مخصوص بهخود و موقعیت ویژهای که دارند خلق میکنند. این هنرمندان عشایری برای امرار معاش و کمک به خانوادۀ خود آثاری خلق کردهاند که ریشه در سنتهایشان دارد. آنان در دستاوردهایشان از رنگها و نشانههای سنتی و قومی متفاوت در هر منطقه بهره بردهاند. بدینترتیب، نقاشان دهه چهل نیز ازاین قابلیتهای بومی و ملی استفاده کرده و دانش خود را با اندوختۀ غنی نقوش سنتی و قومی ارتقا بخشیدهاند. هنرمندان این دوره با رویکردی خاص نسبتبه جهانیشدن آثارشان، نشانههای قومیتهای مختلف را در آثارشان بهکار بردند تا بتوانند درب موزههای غرب را بهروی آثارشان باز کنند. بدینترتیب، هنرمندان زیادی همچون جلیل ضیاءپور، پرویز تناولی و… هرکدام به نحوی این نشانهها (نشانههای قومی) را در آثارشان لحاظ کردند. اما این نکته همچنان قابل تامل است که نشانههای قومی در مقیاس داخلی و در قیاس با فرهنگ اقوام دیگر کشور، نمودی قومی مییابند اما وقتی در مقیاس جهانی قرار گرفته و معرفی میشوند در زمرۀ نشانههای ملی شناخته میشوند. تصویر(3-22)
نشانههای بومی
در ایران بر اثر مهاجرت اقوام مختلف به این سرزمین و پیروزیهای جهانگشایان ایرانی و فرمانروایی متفاوت بیگانگان، انواعی از هنرهای مختلف به این سرزمین وارد شد و با سنتهای دیرین بومی درهمآمیخت. روشن است که هویت ایران از همین سنتهای بومی نشات گرفتهاست. این سنتهای بومی نشانههایی را با خود به همراه دارد که در ساختار فرهنگی هر ملتی نمودار گشته و علاوه بر ویژگیهایی مانند روح جمعی، بیزمانی، پذیرش و مقبولیت عام، از ویژگیهای دیگری نیز همچون ریشهداربودن، نمادگرابودن، کاربردیبودن، تداومداشتن معنویت و ارتباط با اعتقادات مردم برخوردار است. درواقع آثاری که نشانههای بومی در آنها بهچشم میخورد میتواند یادآور خاطرات بومی و اقلیمی مخاطب باشد. در سالهای اخیر بهدلیل شرایط خاص سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، گرایشها و رویههای هنری بسیاری در کشورمان در حال شکلگیری و توسعه است. چنین جریانی که با نام هنر جدید شناخته شدهاست اغلب توسط نسل جوان دنبال میشود. البته هرچندکه این هنرمندان ویژگیهای بومی را خواسته و یا ناخواسته و با توجه و یا عدم توجه به معانی و مفاهیمشان در آثار خود به نمایش میگذارند اما در یکصدساله اخیر بهخوبی میتوان چالش متقابل سنت و مدرنیته و تفاهم این دو مساله جهانی را علاوه بر وامگیری از عناصر فرهنگی، ملی، مذهبی، آداب و سنن قومها، در هنر معاصر ایران دید. سنتی که میتوان گفت نشانههای بومی در کنار فرهنگ غنی قبایل، از آن نشات گرفته و وارد فضائی نو در آثار نقاشان و مجسمهسازان شده است و توسط هنرمندان به محیطی جهانی وارد شده است.
نشانههای بومی را میتوان بهلحاظ تعامل با مخاطب به دو مفهوم جهانی و ملی طبقهبندی کرد: نشانههای بومی در مقیاس جهانی و نشانههای بومی در مقیاس ملی
نشانههای بومی در مقیاس جهانی