عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد : مطالعه آرای تربیتی سیاست نامه ی خواجه نظام الملک توسی
تکه ای از متن پایان نامه :
«درفلسفهی هندقدیم،هدف غایی تربیت دراوپانیشادها،”مکشا”نامیده میشودوبه معنای تصفیه ازکل فردیت ووحدت کاملی بابرهمن می باشد.این فرایندراممکن می باشد به محوشدن رودخانههادراقیانوس تشبیه نمود.رستگاری درآئین اوپانیشادهاازدوراه ممکن می باشد؛یکی ازراه تفکرروحانی ودیگری ازراه اقدام.»(همان،48)
درحالیکه آرمان تحصیل درهند،تعلیم فضیلت وارستگی وغلبه برامیال می باشد،حکماوفلاسفه ی چین برحفظ خطمشی اعتدال وتوازن دربهرهمندی ازمواهب زندگی تأکیددارند.کنفوسیوس(478-551ق.م)مؤثرترین شخصیت فلسفهی چین،هدف غایی تربیت رامیانهروی به معنای مراقبت کامل ازدستورهای ادب وتربیت،تعریف میکند،تحقق چنین فردی درنگاه اوفردِ برتر می باشد که کوشش دراصلاح جامعه دارد.لذاتربیت درفلسفه ی چین براساس اخلاق بنا نهاده شده می باشد وراه اصلاح جامعه رااصلاح فردتلقی میکند.
درمصرقدیم،برمفهوم فناناپذیری بسیارتأکیدبه اقدام میآمد.مصریان همچنین میاندیشیدندکه بدن آدمی هم بایدپس ازمرگ نگهداری گردد.نظرآنان درموردی فناناپذیری،جاودانگی روحی نبود،زیرازندهشدن پس ازمرگ رازندگی جسمانی میدانستندکه خوشیهای این عالم فانی راجاودانه خواهدساخت،لذابراین اساس تربیت درنظرآنان،عبارت بوداز«آماده شدن برای زندگی پس ازمرگ»(همان،87)و«هدف اصلی تربیت ومذهب مصری،تعلیم اخلاقیات صحیح وپرورش روح اطاعت نسبت به خدایان بود.»(همان)
درایران باستان ازآئین زرتشت به عنوان برجستهترین عامل اثرگذاردرپرورش خلقیات وروحیات مردم میتوان یادکرد.زرتشت(متولّدسال های583-660ق.م)اصول اخلاقی ویژهای رابه پیروان خودآموزش دادکه پایهگذارمبانی آموزش وپرورش ایران باستان محسوب میگردد.باتکیه براین مبانی هرانسانی به خودی خوددارای هدف وانگیزهای برای ساختن دنیای بهتراست.جسم،مغزوروح بشر بایدباتعلیم وتربیت،پرورش یافته ومفیدواقع گردد.شایدبتوان براساس این گفتهی زرتشت که«اوّلین ومهمترین وظیفهی بشر،مبارزهاست وفروتنی رانشانهی ضعف میشمارد.»(همان،105)دریک عبارت،آرمان تربیت یونانی،پشتیبانی ازترکیب فضیلت عقلی وبدنی بود.هم عقل وهم بدن هردوبایستی تربیت میگردید.مهارتهای عقلی وبدنی،هردوبایستی پرورش میپیدا نمود.بهترین زندگی آن بودکه موجب سازگاری کامل فردبامحیط خویش میگردید.
اندیشهی یونانی،برعکس فکرمسیحیت،براصول دهری وطبیعی بنیادنهاده شده می باشد.پس ازدورهی گلباریونان،وبه فاصلهی چهارسده عصرمسیحیت فرا میرسد.حضرت مسیح به پیروان خودمیفرمود«خدای بهشت وآسمان شماکامل می باشد؛پس،هماننداوکامل باشید لذا کمال بشر،هدف اصلی مسیحیت وشیوهی زندگی آنان قرارگرفت.پارهای ازمورّخان معتقدندکه آموزش وپرورش اولیهی مسیحیان براین مبانی استواربود.آنان علیرغم این محتوی وهدف،خواستارفروتنی وتواضع وفقرورستگاری بودند.این روح مذهبی وجهانبینی،اساس آموزش وپرورش برای مسیحیان گردید که درآن کشیش،معلم،انجیل ونوشتههای آن،محتوای تعالیم وآرمانهای آن،مذهب جدیدو هدف نهائی گردید.آموزش وپرورشی که هدفش بسط ذهنیات واموراجتماعی نبودبلکه به اخلاق وپرورشِ روح توجّه داشت»(نخستین،218:1379)مسیح تعلیم میدهدکه اگردوست داشتن رایادبگیریم،حقیقتاًتربیت شدهایم.
پس ازعصرمسیح،بایدبه تربیت رومی وبه ویژه عصرکنتیلیان(35میلادی)اشاره نمودزیراآرمان تربیت وسیرت روم به بهترین وجهی به وسیله ی اومعرفی شده می باشد.به نظرکنتیلیان،تنها زندگی باارزشترازآن اقدام می باشد.تفکّرروحانی،برای دانشمندانی می باشد که بخواهندازواقعیّت فرارکنند.این طرزتلقّی،موجب کم ارج شدن تفکُّرشده وپرداختن به فعّالیّتهاوموضعات عملی منجرآن میشودکه جنبهی واقعی هدفهاوآرمانهای فرایندتربیتی ازیادبرود.
درمیان فلاسفهی مسیحی،برجستهترین چهرهی اثرگذاراگوستین می باشد.اوبه لحاظ بدبینی کامل به شایستگی بشربرزهدوانضباط تأکیدزیادی داردولذاتربیت رافرایندی غیرقابل انعطاف ساخت وبه صورت نوعی تلقین درآورد.