ویگوتسکی به مطالعهی رشد و تحول کودکان پرداخت و براساس مشاهدات خود دربارهی گفتار اولیه و مونولوگهای (تکگوییهای[1]) کودکان، نظریهی پیچیدهی تعامل بین اندیشه و زبان را ارائه داد. او مطرح کرد که ابتدا اندیشه و زبان مستقلاند و خاستگاههای جداگانهای دارند. در این مرحله، افکار غیرکلامی و در درجهی اول مبتنی بر تصاویر هستند؛ در حالی که زبان پیش عقلانی و بیارتباط به فکر است. حوالی سن دوسالگی، اندیشه و زبان، ارتباط با هم را آغاز میکنند. کودکان شروع میکنند به استفاده از زبان برای افکار خود، و گفتار آنان بازنمایی[2] افکارشان را بر عهده میگیرد. در این مرحله، زبان و اندیشه، وابستگی متقابل خود را آغاز میکنند. البته وابستگی متقابل زبان و اندیشه فرایند خلقالساعهای نیست. بلکه این دو فرایند، به تدریج در فاصلهی بین دو تا هفت سالگی، بیشتر با هم وابستگی متقابل پیدا میکنند. ویگوتسکی معتقد بود که زبان دو کارکرد دارد: ارتباط با دیگران (کارکرد بیرونی) و تنظیم افکار (کارکرد درونی). کودکان بین دو تا هفت سالگی، بیشتر دربارهی انگارهها و افکار خود صحبت میکنند تا انتقال آنها به دیگران. ویگوتسکی نیز همانند پیاژه، این نوع گفتار را خودمدارانه[3] نامید. (لاند، ترجمه قاسمزاده، 1388). اما برخلاف نظریات پیاژه تصویر متفاوتی از گفتار خودمدارانه ونقش آن در فعالیتهای اجتماعی کودک را نشان داد. ویگوتسکی با بررسی کودکان در موقعیتهایی که موجب برانگیختن سخن خودمدارانه میشد فعالیتهای مورد آزمایش را مشابه پیاژه سازمانبندی کرد و در عین حال مجموعهای از ناکامیها و دشواریها را نیز بر آن افزود. کودکان وقتی در موقعیتهایی قرار میگرفتند که دسترسی به ابزاری برای انجام فعالیتشان سختتر و ناممکن بود گفتوگوی خودمدارانهی خود را برای رهایی از تنش آغاز میکردند اما در ادامه برای حل مسئله و پیدا کردن آنچه که نیاز داشتند بیان خودمدارانهی آنها آشکارا فعالیت را تحت تاثیر قرار میداد. برخلاف پیاژه که معتقد بود این نوع گفتار هیچ کارکردی ندارد عملا در آزمایشات ویگوتسکی گفتار خودمدارانه وسیلهای شد برای تفکر و اندیشیدن. حادثهای که در یکی از آزمایشات ویگوتسکی اتفاق افتاد نمونهی خوبی است از حالتی که گفتار خودمدارانه میتواند جریان فعالیت را دگرگون سازد.
دانلود متن کامل از لینک زیر :
پایان نامه اثر برنامه ریزی چندبعدی بر رشد زبان گفتاری کودکان دوره آمادگی 6-5 ساله شهر تهران
«کودکی پنج و نیم ساله تصویر اتومبیلی را میکشید اما مدادش شکست، با وجود این سعی میکرد که با فشار دادن مداد بر کاغذ، شکل چرخ ماشین را کامل کند. اما در کاغذ چیزی جز اثر فرو رفتهی شکستهی مداد به چشم نمیخورد. کودک زیر لب با خود میگفت: مداد شکست. بعد مداد را کنار گذاشت و آبرنگ را برداشت و شروع به کشیدن اتومبیلی کرد که در تصادف خرد شده است. بیان خودمدارانه کودک که اتفاقا برانگیخته شده بود، آشکارا فعالیت او را تحت تاثیر قرار داد. به نحوی که ناممکن بود آن را با فرایندی بیارتباط به اندیشهی کودک و پدیده جنبی که در فعالیت فکری کودک دخالتی ندارد اشتباه کرد. ما به رایالعین دیدیم که چگونه گفتار خودمدارانه در ابتدا نتیجهی نهایی یا مرحلهی حساس هر نوع فعالیت را مشخص میساخت و به تدریج به میانه و سرانجام به آغاز فعالیت کشانده میشد و مسؤولیت جهت بخشی و طرحریزی را عهدهدار میگشت و اعمال کودک را تا حد رفتار غایتمندانه اعتلا میداد» (به نقل از ویگوتسکی، ترجمه قاسمزاده، 1387، ص50).
از دیدگاه ویگوتسکی روند رشد اندیشه در فاصلهی زمانی کوتاه، از پیدایش گفتار خودمدارانه تا ناپدید شدن آن و در چارچوب رشد زبان به طور کلی به این شکل صورت میپذیرد که کارکرد اولیهی گفتار هم در بزرگسالان و هم در خردسالان ارتباط و برخورد اجتماعی است. بنابراین ابتداییترین گفتار کودک ضرورتا اجتماعی است که در آغاز کلی و چند کارکردی است و سپس کارکردهایش از هم متمایز میشوند. در سن معینی، گفتار اجتماعی کودک به طرز کاملا بارزی به دو بخش گفتار خودمدارانه و ارتباطی (ارتباطی یا تفاهمپذیر اصطلاحی است که ویگوتسکی برای آن قسمت از گفتار مطرح میکند که پیاژه آن را اجتماعی میداند) تقسیم میگردد. از نظرگاه وی این دو صورت گفتار ارتباطی و خودمدارانه هر دو اجتماعیاند، هرچند که کارکردشان فرق میکند.
آزمایشهای ویگوتسکی نکتهی مهم دیگری را هم عنوان میکنند که تاکنون بدان توجه نشده است و آن عبارت است از نقش فعالیت کودک در تحول فرایندهای فکری خویش. ویگوتسکی دریافت که گفتار خودمدارانه در خلاء اتفاق نمیافتد، بلکه مستقیما با درگیریهای عملی کودک با جهان واقعی ارتباط دارد. آزمایشهای پیاژه او را به این اعتقاد رساندند که کودک در مقابل تجربه، نفوذناپذیر است. او میگوید انسان ابتدایی تنها در چند مورد مخصوص و محدود فعالیت عملی میتوانست از تجربه چیزی بیاموزد. پیاژه کشاورزی، شکار و تولید با دست را به عنوان این موارد نادر ذکر میکند. اشترن، پیاژه را به سبب آنکه اهمیت موقعیت و محیط اجتماعی را چنان که باید منظور نمیکند، مورد انتقاد قرار داده است و اینکه سخن کودک بیشتر خودمدارانه است تا اجتماعی، تنها به سن وی ارتباط ندارد به شرایط پیرامونی او نیز وابسته است. پیاژه کودکان را هنگام بازی در کودکستان معینی مشاهده میکرد. ضریبهای وی فقط در مورد محیط اجتماعی خاص اعتبار دارد. هنگامی که سرتاسر فعالیت کودک به صورت بازی درمیآید، با حرفزدنهای فردی فراوانی همراه میشود. اشترن خاطرنشان میسازد که در کودکستانهای آلمان که کودکان فعالیتهای گروهی بیشتری دارند، ضریب خودمداری تا حدی پایینتر است و گفتار کودکان در محیط خانه و در سنین پایینتر به طور مسلط گرایش به اجتماعی شدن دارد (لاند، ترجمه قاسمزاده، 1388).
[1] -Monologue
[2] – Representation
[3] – Egocentric