
نقش مستقیم و بسیار مهم است.
گفتار اول: وضعیت اشتغال والدین
اشتغال والدین در بیرون از منزل موجب کاهش کمیت کانون خانواده، آسیب و تعارض و اختلال در نقش والدین و از همه مهمتر باعث بزهکاری اطفال و نوجوانان میشود.
خمیرمایه مؤلفههای اصلی شخصیت متعادل و پویا یا متزلزل و آسیبپذیر کودکان و نوجوانان در کانون خانواده شکل میگیرد.
اشتغال والدین را میتوان به گونههای مختلفی تقسیم کرد:
زن و مرد بهطور همزمان شاغلاند.
زن و مرد بهطور همزمان ولی نیمهوقت یا پاره وقت شاغلاند.
زن و مرد متناوب شاغلاند یعنی نصف روز زن و نصف دیگر روز مرد.
مرد شغل آزاد دارد و از نظر زمانی شغل او انعطافپذیر است، اما زن شغل اداری و انعطافپذیر نیست.
مرد فقط شبها شاغل است و زن روزها یا بالعکس.
تحقیقات نشان داده است که در بسیاری از موارد مادران غیر شاغل بهتر میتوانند به نیازهای عاطفی، اجتماعی و شخصیت فرزندان خود پاسخ دهند و در حین رسیدگی با وی تعامل رفتاری و عاطفی برقرار کرده و او را از عواطف محبتآمیز خود بهرهمند گرداند.
مادری که با فراغت کامل در انجام دادن وظیفه خانهداری و مادری موفق باشد و محیط خانه را امنیت و آرامش خاطر خود و فرزندان و همسرش قرار دهد، بهتر میتواند بین خود و سایر اعضای خانواده روابط عاطفی و انسانی ایجاد کند و از این طریق، الگوهای صحیح و مناسب را به فرزندان منتقل سازد. به عکس مادرانی که در خارج از منزل به انجام کار مشغولاند، به دلیل خستگی یا حالتی کسل و بی حال به خانه بر میگردند، نمیتوانند بهطور صحیح به وظایف خود در خانه عمل کنند. در چنین مواردی نه پدر و نه مادر به دلیل خستگی ناشی از کار نمیتوانند ارتباط لازم را با فرزندان برقرار سازند مشکلات عاطفی و روانی در کودکان ایجاد میکند. چهبسا این کمبودها در آینده ابعاد مختلف زندگی آنان را مختل میسازد.
تحقیقات انجام شده در اشتغال زوجین بهصورت تمام وقت نشان میدهد که این صورت از اشتغال مضرترین صورت اشتغال زوجین است، زیرا بیشترین آسیب به خانواده بهخصوص فرزندان وارد میشود اگر زن و مرد بهصورت تمام وقت هر دو شاغل باشند.
کمترین ارتباط عاطفی بین فرزندان و والدین قرار میگیرد حتی زوجین حوصله تعامل با یکدیگر را هم ندارند و بیشتر برای استراحت به منزل میآیند. والدین گاهی اوقات به جای ابراز محبت به فرزند آنکه ساعات زیادی در انتظار بودهاند، با پرخاشگری و خشونت با آنها برخورد میکنند. در این خصوص کودکان در ابعاد گوناگون آسیبهای جدی میبینند.
بنابراین اشتغال تمام وقت زوجین، بهویژه مادر، برای فرزندان بسیار مخاطره آمیز خواهد بود و تحقیقاتی که اخیراً توسط محققان در این زمینه انجام گرفته مؤید این مدعاست. در اینجا فقط به نتایج یکی از تحقیقات انجام شده اشاره میکنیم. در دانشگاه کون کوردیا در مونترال، گروهی از محققان، مطالعهای کامل و جامع درباره تأثیر اشتغال مادر در کودکانی که در سه سطح سنی 4 و 10 و 15 ساله بودند به اجرا درآوردند. این تحقیق روی تعداد زیادی از پسرها و دخترها انجام گرفت. برای هر گروه سنی مفاهیم نقش جنس، سازگاری اجتماعی و عملکرد شناختی مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج این تحقیقات نشان داد که از نظر سازگاری کودکان 10 ساله نمره پایینتری نسبت به کودکان پیش دبستانی از مادران غیر شاغل آوردند. البته از سایر جنبهها تفاوت چشمگیری بین فرزندان مادران شاغل و غیر شاغل دیده شد.
اشتغال زوجین بهصورت نیمهوقت اما هم زمان، گرچه این سرعت از اشتغال زوجین آسیب کمتری برای خانواده و فرزندان دارد، اما عدم حضور زوجین بهطور هم زمان باعث میشود برخی از نیازهای ضروری کودکان، بهخصوص خردسالان که به شدت به حضور مادر نیازمند هستند تأمین نشود و کودکان برای ساعاتی از حضور مادر محروم بمانند. مهد کودک نیز نمیتواند این خلأ را پر کند، زیرا افراد شاغل در آن مراکز بر اساس وظیفه شغلی این کار را انجام میدهند و هرگز نمیتوانند رابطه عاطفی لازم را با کودک برقرار کنند. کمترین ضرری که ممکن است به کودکان وارد شود، این است که احساس اعتماد در آنها به خوبی شکل نمیگیرد.
اشتغال زوجین هرچند بهصورت نیمهوقت باشد ممکن است باعث شود والدین نتوانند نیازهای کودک را به موقع و به شیوه ثابتی تأمین کنند. این مسئله موجب میشود که کودک دنیای خود را بهخوبی نشناسد و نتواند با آن تعامل برقرار کند. همین عدم تعامل مشکلاتی را بهصورت دائمی و در فرآیند رشد کودک ایجاد میکند.
اشتغال زوجین بهصورت غیر هم زمان، در این قسم از اشتغال زوجین به شرط اینکه بین آنان توافق و همکاری باشد. یعنی مرد ساعاتی که همسرش در خانه حضور ندارد جای خالی او را پر کند و بتواند رابطه عاطفی فعال با کودکان برقرار کند و در انجام کارهای خانه نیز مشارکت فعال داشته باشد. پیامدهای منفی عدم حضور مادر به حداقل میرسد. البته در همین صورت نیز، احتمالاً فرزندان دختر که فاقد الگوی مناسب برای همانندسازی هستند دچار تعارض در نقش پذیری متناسب با جنسیت خواهند شد.
شغل آزاد و اداری زوجین، اگر زن و مرد بهگونهای باشد که یکی از آنها دارای شغل آزاد با میزان ساعات کار انعطافپذیر باشد. در این صورت اگر زوجین در انجام مسئولیتهای پدر و مادری با یکدیگر همکاری کنند و در سایر ابعاد زندگی هم تفاهم داشته باشند میتوانند از بروز برخی از آسیبهای احتمالی ناشی از اشتغال جلوگیری کنند و یا آنکه آن را به حداقل برسانند چون در این مورد هر یک از والدین نیمی از روز را در کنار فرزندان هستند و علاوه بر نظارت بر آنان میتوانند نیازهای آنان را در صورت امکان رفع نمایند.
از تحقیقات انجام شده بر میآید کودکانی که مادران شاغل دارند، از والدین خود الگوهای تثبیتشده و رایج کمتری دریافت میکنند و به کار میبندند و از اینکه مادر وقت بسیار کمی را با آنان میگذراند شکایت دارند.
اشتغال والدین در شب، زوجینی که بهطور متناوب شبها شاغلاند یعنی یک هفته مرد و یک هفته همسر او، در این صورت نیز اگر بین زن و مرد سازگاری و همکاری در منزل وجود داشته باشد، برخی از آثار سوء اشتغال کاهش خواهد یافت، ولی درعینحال عدم حضور والدین در شبها میتواند بخصوص در دختران که نیاز مبرم به مادر دارند، انواع مشکلات روانی و عاطفی از قبیل اختلال در خواب و ترسهای مرضی را در پی داشته باشد.
سخن آخر اینکه اگرچه اشتغال زوجین فوایدی مانند بهبود وضعیت اقتصادی و مسکن و بهداشت و نیازهای مادی خانواده و رفاه کودکان را در پی خواهد داشت، ولی درعینحال عدم حضور یکی از والدین میتواند اثرات سوء در رفتار و نیازهای روحی و روانی اطفال و نوجوانان داشته باشد.
گفتار دوم: سطح تحصیلات والدین
میزان تحصیلات از شاخههای مهم در طبقه اجتماعی افراد است، سطح تحصیلات والدین نقش اساسی در کاهش و یا افزایش میزان بزهکاری اطفال و نوجوانان دارد. بهعبارتدیگر شرایط و زمینههای بزه و بزهکاری را میتواند کاهش و یا افزایش دهد. خانوادههای با تحصیلات بالا در صورت بروز بزه از سوی فرزندانشان با توجه به سطح و میزان آگاهی که دارند آن را تجزیه و تحلیل کنند و بهترین راه را برای مقابله با آن انتخاب نمایند.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
بدیهی است کسانی که محروم از تحصیلات بوده و بینش صحیح نسبت به جامعه و تربیت و اخلاقیات و… نداشته باشند امکان برخورد صحیح و انعطافپذیری لازم را در زمان لازم برای مقابله با اعمال انحرافی و خلاف قانون فرزندان ندارند.
اگر خانواده نسبت به چگونگی نیازمندیها و استعداد و عواطف فرزند خود جاهل باشد، لطمه بزرگ و خسارت جبرانناپذیری متوجه شخصیت و سلامت روانی فرزند خود مینمایند. مقصود از تحصیل و باسواد بودن والدین، تنها خواندن و نوشتن نیست بلکه پایین بودن سطح فرهنگ و عدم آگاهی نسبت به مسائل پرورش، روحی و روانی و مسائل علمی نیز میتواند زمینهساز انحراف اطفال و نوجوانان و درنهایت بزهکاری آنان گردد.
فقر فرهنگی و محدودیتها و تبعیضهای ناشی از فقر فرهنگی موجب سوق یافتن جوانان بهسوی انحرافات اجتماعی است. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده است.
چنانکه سطح تحصیلات (بیسوادی یا کمسوادی اعضای خانواده) سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، نه آگاهی اعضای خانواده بهویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزههای مذهبی، عدم همخوانی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسائل دیگری ازایندست مؤلفههایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوکهای روانی به فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرائم آنان را دوچندان میکند.
گفتار سوم: میزان درآمد خانواده
بیکاری در ابعاد گسترده و کاهش میزان برنامههای اجتماعی برای کمک به فقرا و شدت نیاز مالی باعث افزایش بزهکاری شده است.
تحقیقات اخیر نشان داده است که محدودیتهای مالی زمان بیشتر به ارتکاب جرم و بزه میانجامد که همراه با توزیع نابرابر اجتماعی باشد.
اگر کودک و نوجوان احساس کند که نیازهای مادی و معنویاش به میزان دیگر کودکان و نوجوانان برآورده نمیشود، نوعی سرکشی و ستیزهجویی در او به وجود خواهد آمد. همه کودکان باید از تغذیه، پوشاک و تفریحات مناسب برخوردار باشند. کودک و نوجوان دیگر نباید برای تهیه لباس و خوراک خود به هر کاری در جامعه دست بزند یا خود را هدف نامشروع دیگران قرار دهد و استثمار شود. اگرچه بنا بر قوانین و مقررات فعلی جامعه اسلامی، کودکان و نوجوانان تحت توجه و سرپرستی والدین خود بوده و حتی به هنگام اختلافات والدین و یا جوانی آنان از یکدیگر طبق قانون تکلیف، سرپرستی و هزینه زندگی کودکان از طرف دادگاه معین خواهد شد، ولی به هر حال بدون کمک و مساعدت مالی و معنوی دولت، بعضی از خانوادهها نمیتوانند برای فرزندان خود زندگی مناسبی را فراهم سازند.
امروزه اکثر کودکان در فضای تنگ آپارتمانها اسیر شده و جای ورزش و تفریح آنان در محوطه اتاقها، کوچهها و یا خیابانهاست. پارکهای فعلی شهر ما هم برای ورزش یا گردش آنان کافی نیست و امکان استفاده از این قبیل وسایل نیز یکسان و برابر نیست که جا دارد مسئولین امکانات لازم را در جهت رفع این خلأ به وجود آورند.
بیکاری، تنهایی، نداشتن تحرک و فعالیت، نداشتن سرگرمیهایی که موردتوجه و علاقه اطفال و نوجوانان است، از عوامل ایجاد انحراف و بزهکاری است.
«آلبرت کوهن» در کتاب پسران بزهکار: فرهنگ دار و دستههای نوجوانان بزهکار، الگویی را ارائه میدهد که شالودهاش را مفهوم ساختی «فشار» میداند. «جری» این الگو را به کجروی پایگاه اجتماعی و تفاوت طبقات اجتماعی نسبت میدهد. منشأ آن را در دسترسناپذیر بودن اهداف موردقبول جامعه میجوید و درنهایت آن را اعتراضی ناشی از نومیدی و حرمان طبقات محروم و کمدرآمد میداند که، در عمل شکل ویرانگری و انکار جلوهگر میشود. کوهن در این خصوص تأکید میکند که نوجوانان و جوانان طبقات فرودست با توسل به جرمهای ویرانگر در واقع در برابر طبقه متوسط است.
برخی از نظریههای جامعهشناسی انحرافات نظیر بوم شناختی (شاو و مک کی، 1942) و نظریه فشار (موتن، 1938) با استناد به آمارهای رسمی انحرافات اجتماعی، پایگاه اقتصادی، اجتماعی خانواده را از متغیرهای مربوط به بزهکاری دانستهاند. صاحبنظران این نظریهها بر این باورند که احساس محرومیت جوانان در خانوادههای با پایگاه اقتصادی، اجتماعی پایین، نبود شرایط مناسب زندگی و ارضای نامناسب نیازهای جوانان، آنان را به سمت رفتار بزهکارانه سوق میدهد. این نظریهها موقعیت شغلی سطح تحصیلی و درآمد والدین را به عنوان شاخصههای عمده پایگاه اقتصادی، اجتماعی خانواده در نظر گرفته و تأثیر این شاخصها را به رفتار بزهکارانه جوانان نشان دادهاند.
این نظریهها همچنین به ناتوانی والدین از ارائه پاداشهای مناسب به رفتارهای بهنجار اشاره میکند. عدم ارضای نیازهای جوانان و به تأخیر انداختن کامیابیهای آنان در خانوادههایی که فقر اقتصادی و اجتماعی دارند، توجیهی است برای جوانانی که تنها به ارضای تمایلات و آرزوهای کوتاه مدت خود را از طریق رفتار بزهکارانه عمل میکنند.
فقر و تنگدستی به پدر و مادر که گرداننده امور خانواده و رهبران و مدیران اعضای آن هستند اثر میگذارند. چون پدر نمیتواند مخارج زندگی را تأمین کند دائماً آشفته و نگران و نسبت به زندگی بدبین و بدرفتار است. وقتی منابع درآمد برای خانواده محدود باشد و والدین نتوانند یا ندانند که چگونه باید زندگی کنند. فقر، فضای خانواده را ناامن میکند و افراد خانواده را تحت فشار قرار میدهد. فقر خانواده باعث خستگی ناشی از کار و احساس افسردگی ناشی از آن و پریشانی خاطری میشود و رفتارها در خانواده نامتعادل، خشن و گاهی وحشیانه خواهد بود. والدین فقیر گاهی در نزد فرزندان اعتبار خود را از دست میدهند و فرزندان نسبت به آنها جسارت پیدا میکنند و کمتر به حرفشان توجه میکنند. فقر اثر منفی در زندگی روزمره کودکان و نوجوانان دارد، ازجمله اینکه به وضع تغذیه، سلامت و بهداشت آنها اثر میگذارد ممکن است عوارض ناشی از آن تا دوران بزرگسالی و حتی تا پایان عمر موجود باشد.
فقر خانواده سبب عدم امکان ارضای نیازهای اساسی میشود و عوارض شخصیتی برای کودکان و نوجوانان دارد و همه این عوامل باعث میشود تا آنها راه و رسمی را در پیش گیرند که در نهایت باعث بزهکاری آنان گردد، زیرا اطفال و نوجوانان با مقایسه خود با دیگران دچار احساس حقارت و کمبود و محرومیت میشوند و روحیه خود را برای ادامه زندگی از دست میدهند و برای رسیدن به خواستهها و نیازهای خود دست به اعمال غیرقانونی میزنند.
به اعتقاد «کارل مارکس» فیلسوف و اقتصاددان آلمانی و پایهگذار مکتب سوسیالیسم سرمایهداری را منشأ بروز ناهنجاریهای اجتماعی و وقوع بزهکاری میداند. وی معتقد است، سرمایهداری موجب استثمارطلبی و جنگ میشود و عدم تساوی در توزیع ثروت، افراد را به سمت انواع بزهکاریها میکشاند. وقوع جرائم در حقیقت واکنش در مقابل این بیعدالتی اجتماعی است.
بحرانهای اقتصادی در برانگیختن نوجوانان و جوانان به سرقت و انحرافات دیگر تأثیر قابلتوجهی دارد. بحرانهای اقتصادی موجب کاهش درآمدها، فقر و بیکاری و نابسامانی خانواده میشود و خود انگیزهای است که افراد را بهسوی جرائم و تخلف از مقررات اجتماعی میداند. عدم امکان فراهمسازی وسایل تفریحات سالم و پر نمودن اوقات فراغت و ناتوانی خانوادهها برای محافظت فرزندان از مفاسد موجود در محیطهای ناسالم و معاشرت با افراد ناباب، همگی به نوعی با فقر و تهیدستی خانوادهها ارتباط دارد.
تحقیقات صورت گرفته حاکی از این امر است که بیکاری و فقر منجر به افزایش بزهکاری خواهد شد.
پژوهشگران انگلیسی زبان از سال 1965 به بعد با تحقیقات وسیع خود درباره رابطه بزهکاری خردسالان و سطح اقتصادی و طبقه اجتماعی خانواده اصلی آنان به این نتیجه رسیدهاند که پسران نوجوان خانوادههای خوب و سرشناس و طبقه مرفه اجتماعی از عاملان گونههای جدید بزهکاری نوجوانان میباشند، ولی در توجیه چنین نتیجه شگفتآوری اینگونه اظهارنظر کردهاند: بزهکاری نوجوانان طبقه مرفه و بالای اجتماع گذشته از اینکه نوع جدیدی از بزهکاری است یک حالت موقتی و زودگذر و نشانی از بروز رشد آنان است، نه اینکه خوی ثانوی آنان باشد و حالآنکه بزهکاری نوجوانان طبقات محروم که از نعمات و عطایای طبیعی، رفتاری ثابت و جنبه اعتیادی دارد.
بحث درباره جرمزایی فقر و غنا از مباحث اساسی جرمشناسی است که جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد. هر یک از این دو عامل اثرات مثبت و منفی خواهد داشت، آنگونه که دکتر کی نیا در مبانی جرمشناسی خود آورده است: ثروت وسیلهای است که میتواند در راه
